آسمان نیلی

 

 

نوشته شده در سه شنبه 17 تير 1398برچسب:,ساعت 1:35 PM توسط نازی| |

 

گاهی این قدر درگیری که نمیدونی چکار میکنی

گاهی اینقدر خالی از حرف و تکراری که خودتو فراموش میکنی

گاهی قدم هاتو میشماریو با خودت میگی دارم کجای این  کرانه بیکران را طی میکنم

گاهی مبهم و مبهوت از هیچ و پوچ ذهنت پر از ناگفته ها و نشنیده ها میشه

آره آره ما ادما همه درگیر این معضلاتیم افکاری که نمیدونیم باید بهشون فکر کنیم با نه...؟

همیشه نمیشه همه حرفها رو زد.

حتی نمیشه همه حرفا رو شنید.

نمیشه همه حرفها رو نوشت.

گاهی نمیگم گاهی نمیخوام بشنوم چون نمیتونم.

گاهی نگاه ها همه چیز رو معنی میکنند نیازی به گفتن ها و شنیدن ها نیست.

 

 

 

 

نوشته شده در دو شنبه 7 ارديبهشت 1398برچسب:,ساعت 11:52 PM توسط نازی| |

پــــــــــــــاییز، بهاری ست که عاشق شده است....  

 

 

نوشته شده در چهار شنبه 3 مهر 1388برچسب:,ساعت 10:45 AM توسط نازی| |

معنای خوشبختـــــــی این استــــــــ که در دنیا کسی هستـــــ که بی اعتنا به نتیجه، دوستتـــــــــ دارد ★★★

گاهی دلت بهانه میگیرد , بهانه ی بودن ها  , بهانه هایش را که کنار بگذاری , با سکوتِ خاموش و فراموش شده اش چه می شود کرد....!!!


نوشته شده در جمعه 8 شهريور 1388برچسب:خاموشی و سکوت,ساعت 9:4 PM توسط نازی| |

ساده ام من از همه رنگ وریا                   خالی ام از خنده و های وهوا

سرد اما پر خروشم از درون                    سینه ام امواج دریا گریه هایم بی صدا

من نگاهم پاک اما روشن است                  موج چشمانت به دریای نگاه من چرا

روزها در فکر یارو نیم شب رویای او       فکر و خواب وآرزو و رازها

کس نمیخواند غزل های مرا                    کس نمی آید به شعرم جز نگاه گرم ما

قلب من تاریک شد در دوری اش             روزنی از دور می خواند مرا

شب چراغ و روز زیبایی یار                جز نگاهش کس نمی جوید مرا

شعر من با خواندن تو جاری است            ساز قلبم با امید تو رواست

زیر باران رنگها زیباتراند                    در طلوع فجر با رنگین کمان کردم دعا

گر که او با قلب من پیوند نیست            هر کجا باشد خداوندا نگه دارش نگا

 

 

نوشته شده در شنبه 26 مرداد 1388برچسب:,ساعت 9:29 PM توسط نازی| |

خدایا دوستت دارم

و من خدایی دارم ...

پروردگار من تنها روزنه ی امیدیست

که هیچگاه بسته نمی شود،

تنها کسی ست که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد،

با پای شکسته می توان سراغش را گرفت،

خدای من تنها خریداریست

که اجناس شکسته را بهتر بر می دارد،

تنها کسی که وقتی همه رفتند می ماند،

وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید...

مهربان من، مرا فقط برای خودم می خواهد،

دلش فقط برای من تنگ می شود،

نگاهش همیشه با من است...

خدایا دوستت دارم

 

نوشته شده در سه شنبه 22 مرداد 1388برچسب:,ساعت 9:45 PM توسط نازی| |


بيا دوري كنيم از هم

بيا تنها بشيم كم كم

بيا با من تو بدتر شو

بيا از من تو رد شو .. رد شو

ببين گاهي يه وقتايي دلم سر ميره از احساس

نه ميخوابم نه بيدارم از اين چشماي من پيداست

تنم محتاج گرماته زيادي دل به تو بستم

هچ دردي در اين حد نيست

من از اين زندگي خسته ام

دلم تنگ ميشه بيش از حد 

دلم تنگ ميشه بيش از حد ...

نوشته شده در چهار شنبه 12 تير 1388برچسب:,ساعت 8:32 PM توسط نازی| |

 

 

 

دیروز از ان سوی آفتاب روشن

 

 

قاصدکی برایم خبر آورد از دوباره متولد شدنم

 

 

 

انگار میدانست  بی تاب جاودانگیم

 

 

 

 سجده شکر گذاشتم پروردگار آفتابم را.

 

 

 

و ای کاش باران می بارید

 

 

 

و آسمان را آویزه ی گوش زمین می کرد

 

 

 

این جرمها را میشست

 

 

 

می رُفت و می گفت: مبارک است تولد دوباره......

 

 

 

 

فقط یکبار به دنیا می آیی فقط یکبار خداوند زندگی را به تو هدیه میکند.
 

اما در سرایی دیگر همواره خواهی بود.اگر این فرصت یکباره را از دست دهی چه خواهی کرد؟
 

 

گرچه یکبار به دنیا می آیی اما یادت باشد که هر صبح تولدی دوباره است.

 


 

 

نوشته شده در دو شنبه 3 تير 1387برچسب:,ساعت 2:38 PM توسط نازی| |


 
گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

   

راز عشق در چیست؟

 

 

1. راز عشق در تواضع است .این صفت به هیچ وجه نشانه تظاهر نیست.

 

 بلکه نشان دهنده احساس و تفکری قوی است.

 

میان دو نفری که یکدیگر را دوست دارند،تواضع مانند جویبار آرامی است

 

که چشمه محبت آنها را تازه و با طراوت نگه میدارد.



2
. راز عشق در احترام متقابل است.احساسات متغیر اند،

اما احترام دو طرف ثابت می ماند .

اگر عقاید شریک زندگی ات با عقاید تو متفاوت است ،با احترام به نظریاتش گوش کن .

احترام باعث می شود که او بتواند خودش باشد .



3. راز عشق در این است که به یکدیگر سخت نگیرید .


عشقی که آزادانه هدیه نشود اسارت است .



4. راز عشق در این است که هر روز کاری کنی که شریک زندگی ا
ت راخوشحال کند ،


کاری مثل دادن هدیه ای کوچک ،تحسین ،
لبخندی از روی محبت .


نگذار که جویبار محبت از کمی باران ، بخشکد.



5. راز عشق در این است که رابطه تان را مانند یک باغ ، با محبت تزئین کنید.


بذر علاقه ها و عقیده های تازه را بکار که زیبایی بروید .


ضمنا فراموش نکن که باغ را باید هرس کرد ،

 

مباداغنچه های گل پوشیده از علف های هرز عادت شود .

 

برای اینکه عشق همواره با طراوت بماند باید به آن مثل هنر خلاقانه نگاه کرد .



6. راز عشق در خوش مشربی است .شوخی با دیگران را فراموش نکن ،

 

در ضمن مراقب شوخی هایت هم باش .شوخی نا پسند نکن .

 

شوخی باید از روی حسن نیت باشد ،نه نیشدار .


7. راز عشق در این است که حقیقت اصلی عشق ، یعنی تفکر را از یاد نبری .


آیا یک رابطه دراز مدت ، مهم تر از اختلافات کوچک و زود گذر نیست ؟



8. راز عشق در این است که مانع بروز هیجانات منفی در وجودت شوی ،


و صبر کنی تا خون سردی را دوباره به دست آوری .


با این که احساس جلوه الهام است ، اما شخص عصبانی نمی تواند چیز ها را با وضوح درک کند .


قلبت را آرام کن . تنها به این وسیله است که می توانی چیز ها را آنگونه که هستند ، در یابی .



9. راز عشق در این است که طرف مقابلت را تحسین کنی .


هر گز با فرض این که خودش این چیز ها را می داند ،از تحسین غافل نشو .


مشکلی پیش نخواهد آمد اگر بار ها با خلوص نیت بگویی : دوستت دارم .


گر چه احساسات بشری به قدمت نسل بشراست ، اما کلمات همواره تازه و جوان خواهند ماند .



10. راز عشق در این است که در سکوت دست یکدیگر را بگیرید .


کم کم یاد می گیرید که بدون کلام رابطه برقرار کنید .



11. راز عشق در توجه کردن به لحن صدا است برای تقویت گیرایی صدا ،

 

باید آنرا از قلب برآورید ،سپس رهایش کنید تا بلند بشود وبه سمت پیشانی

 

برود تار های صوتی را آرام و رها نگه دار .

 

اگر احساسات قلبی ات را به وسیله صدا بیان کنی ،آن صدا باعث ایجاد شادی در دیگری خواهد شد .



12. راز عشق در این است که بیشتر با نگاه حرف بزنی ،زیرا چشم ها پنجره های روح هستند .


اگر هنگام صحبت کردن از نگاه استفاده کنی ،


مثل آن است که پنجره ها را با پرده های زیبایی بیارایی و به خانه گرما و جذابیت ببخشی.



13. راز عشق دراین است که از یکدیگر انتظارات بیجا نداشته باشید ،


زیرانقص همواره جزء لا ینفک انسان است.ذهنت را بر ارزشهایی متمرکز کن

 

که شما را به یکدیگرنزدیک تر میکند نه بر مسائلی که بین شما فاصله می اندازد .


14. راز عشق در این است که حس تملک را از خود دور کنی .


در حقیقت هیچ کس نمی تواند مال کسی شود .شریک زندگی ات را با طناب نیاز مبند .


گیاه هنگامی رشد میکند که آزادانه از هوا و نور آفتاب استفاده کند.

 

  گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

نوشته شده در سه شنبه 28 خرداد 1388برچسب:عشق,ساعت 10:1 AM توسط نازی| |

 

مگه دوست داشتن جز این هست که نتونی غم محبوبت رو ببینی. مگه زجر کشیدن جز این هست که به همه غصه هاش واقف باشی ولی نتونی براش کاری بکنی. شاید تو این شرایط تنها کاری که باید بکنم اینه که کاری نکنم. بهت فرصت بدم تا ازم دور شی بهت فرصت بدم که فراموشم کنی که فکر کنی منم فراموشت کردم. آره باید وانمود کنم که دیگه برام مهم نیستی تا بتونی ازم دل بکنی.

bahadorghorbani.blogfa.com/post/22       <-------  :  شرح حال

 

 

نوشته شده در دو شنبه 16 ارديبهشت 1387برچسب:,ساعت 8:12 PM توسط نازی| |

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

 

 

 

نوشته شده در دو شنبه 16 ارديبهشت 1388برچسب:,ساعت 7:43 PM توسط نازی| |

 

نوشته شده در سه شنبه 9 ارديبهشت 1387برچسب:,ساعت 11:56 PM توسط نازی| |

نوشته شده در سه شنبه 3 ارديبهشت 1387برچسب:,ساعت 10:9 PM توسط نازی| |

خدایا هر انکس را به آنکه قسمتش نیست عادت مده


که دل کندن از او رنج است

 

عکسهای غمگین از لحظات تنهایی, عکس های غمگین عاشقانه www.jazzaab.ir

نوشته شده در سه شنبه 3 ارديبهشت 1388برچسب:,ساعت 9:57 PM توسط نازی| |

نوشته شده در شنبه 29 فروردين 1387برچسب:,ساعت 8:18 PM توسط نازی| |

هر که بر ما می رسد گوید که یارت یار نیست

ناز عشقش را مکش زیرا که یارت یار نیست

از سر بالین من برخیز ای نادان طبیب!!!

دردمند عشقم و درمان به جز دیدار نیست

ناخدا در کشتی ما گر نمی باشی مباش

تا خدا در کار باشد ناخدا را کار نیست

مطربا تا کی مخالف میزنی این چنگ را

یا که من مست شرابم یا که تارت تار نیست!! 

نوشته شده در شنبه 1 فروردين 1387برچسب:,ساعت 3:17 PM توسط نازی| |




جملات ارام بخش
 
جملات ارام بخش
 
جملات ارام بخش
 
جملات ارام بخش
 
جملات ارام بخش
 
جملات ارام بخش
 
جملات ارام بخش
 
جملات ارام بخش
 
جملات ارام بخش
 
جملات ارام بخش
 
جملات ارام بخش
 
جملات ارام بخش
 
جملات ارام بخش
 
جملات ارام بخش
 
جملات ارام بخش
 
جملات ارام بخش
 
جملات ارام بخش

جملات ارام بخش
 
 
1.jpg


 
2.jpg


 
3.jpg



 
4.jpg



 
5.jpg


 
6.jpg


 
7.jpg


 
8.jpg



 
9.jpg


 

10.jpg


 
11.jpg


 
12.jpg


 
13.jpg


 
14.jpg


 
15.jpg


 
16.jpg





 
17.jpg


 
18.jpg


 
19.jpg





 
20.jpg


 
21.jpg


 
22.jpg


 
23.jpg


 
24.jpg


 
25.jpg


 
26.jpg


 
27.jpg


 
28.jpg


 
29.jpg


 
30.jpg


 
31.jpg


 
32.jpg


 
33.jpg


 
34.jpg


 
35.jpg


 
36.jpg


 
37.jpg


 
38.jpg


 
39.jpg


 
40.jpg


 
41.jpg


 
42.jpg


 
43.jpg


 
44.jpg


 
45.jpg


 
46.jpg


 
47.jpg


 
48.jpg


 
49.jpg

 

نوشته شده در جمعه 1 فروردين 1388برچسب:,ساعت 1:49 PM توسط نازی| |

عشق واقعی زمانی است که دو طرف بتوانند از نظر احساسی و ذهنی همه احساساتشان را با هم شریک باشند. این یک عشق سالم، متوازن و درست است. پس اگر به کسی ابراز عشق کرده‌اید و به نظر می‌رسد که او این احساس را به شما ندارد، دیگر عشق با ارزشتان را صرف او نکنید.
با اینکه کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، اما یادتان باشد که این پایان دنیا نیست. با گذشت زمان با کسی آشنا می‌شوید که می‌تواند شاد و خوشبختتان کند و به همان اندازه دوستتان خواهد داشت.

نوشته شده در دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:,ساعت 10:9 PM توسط نازی| |

 


گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net


گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

نوشته شده در جمعه 18 اسفند 1391برچسب:,ساعت 1:38 PM توسط نازی| |

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

 

جواب سلام را با علیک بده ،

جواب تشکر را با تواضع،

جواب کینه را با گذشت،

جواب بی مهری را با محبت،

جواب ترس را با جرأت،

جواب دروغ را با راستی،

جواب دشمنی را با دوستی،

جواب زشتی را به زیبایی،

جواب توهم را به روشنی،

جواب خشم را به صبوری،

جواب سرد را به گرمی،

جواب نامردی را با مردانگی،

جواب همدلی را با رازداری،

جواب پشتکار را با تشویق،

جواب اعتماد را بی ریا،

جواب بی تفاوت را با التفات،

جواب یکرنگی را با اطمینان،

جواب مسئولیت را با وجدان،

جواب حسادت را با اغماض،

جواب خواهش را بی غرور،

جواب دورنگی را با خلوص،

جواب بی ادب را با سکوت،

جواب نگاه مهربان را با لبخند،

جواب لبخند را با خنده،

جواب دلمرده را با امید،

جواب منتظر را با نوید،

جواب گناه را با بخشش،

و

هیچ وقت هیچ چیز و هیچ کس را بی جواب نگذار ...

مطمئن باش هر جوابی بدهی

یک روزی

یک جوری

یک جایی


به تو باز می گردد ...

 

نوشته شده در دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 1:53 PM توسط نازی| |

 

 

خدا را دوســــــــت دارم !!!


حــــــافظ را هم !!!

ولی خــــــداحــــــــــافظ را نــــــــ ه .

نوشته شده در سه شنبه 6 دی 1387برچسب:,ساعت 1:7 PM توسط نازی| |

 

 

       بعضی وقتا سکوت میکنی چون اینقدر رنجیدی که نمی خوای حرفی بزنی  ...
               بعضی وقتا سکوت میکنی چون واقعآ حرفی واسه گفتن نداری  ...
               گاه سکوت یه اعتراضه ، گاهی هم انتظار  ...
               اما بیشتر وقتا سکوت ...
               پر از حرفای نگفته هست......

نوشته شده در سه شنبه 6 دی 1387برچسب:,ساعت 12:48 AM توسط نازی| |

عشق در لحظه ای پدید می آید ، دوست داشتن در امتداد زمان ، این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است.

 

 

دوست داشتن با یک سلام شروع می شود و عشق با یک نگاه، دوست داشتن با یک دروغ از بین می رود و عشق با مرگ

.

 

 

 از عشق هرچه بیشتر می شنویم سیرابتر می شویم و از دوست داشتن هر چه بیشتر، تشنه تر.
 
 

» شما کدام را ترجیح می دهید؟
 عشق یا دوست داشتن

 

 

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 26 آبان 1386برچسب:,ساعت 7:21 PM توسط نازی| |

وقتی یک کبوتر با کلاغ ها معاشرت می کند، پرهایش سفید می ماند اما قلبش سیاه

می شود؛ دوست داشتن کسی که لیاقت ندارد اسراف محبت است.

کبوتر من! تو آزادی که با هر کس دوست داری معاشرت کنی. تو آزادی که به هر کجا

می خواهی پر بکشی.

کبوتر من! می دانم که شوق سر در آوردن از اسرار این جهان پهناور و مرموز در وجودت بیداد

می کند؛

 می دانم که چشم های خوشگلت از دیدن سیر نمی شود.

می دانم که اهل معاشرتی، خوش مشربی، شوخی، شیرینی و اهل گشت و گذار.

خوب خوب می شناسمت و بیشتر از آن چه فکر کنی، می فهممت.

کبوتر قشنگ من! تو آزادی هر کجا دوست داری برای خودت آشیانه بسازی؛

 تو آزادی که آشیانه ات را با هر رنگی که می پسندی، بیارایی.

تو این اختیار را داری که بخواهی یا نخواهی؛

دوست داشته باشی یا نداشته باشی؛

بمانی یا نمانی؛ بخوانی یا نخوانی اما…

کبوتر ناز من! تو می توانی خدا را بپرستی یا نپرستی؛

تو آزادی که فرشته های آسمان را به آشیانه ات راه بدهی یا ندهی.

اما کبوتر زیبای من! حواست جمع باشد که اگر با کلاغ ها معاشرت کنی قلبت سیاه می شود؛

 قلبت اگر سیاه شود معنایش این است که «مسخ» شده ای؛ یعنی این که دیگر یک کبوتر

نیستی!

 

پرواز محبت دوست داشتن

 

نوشته شده در پنج شنبه 26 آبان 1386برچسب:,ساعت 7:17 PM توسط نازی| |

شبی با بید می رقصم، شبی با باد می جنگم
که چون شب‌بو به وقت صبح، من بسیار دلتنگم

مرا چون آینه هر کس به کیش خود پندارد
و الّا من چو می با مست و هشیار یکرنگم

شبی در گوشه ی محراب قدری ربّنا خواندم
همان یک بار تار موی یار افتاد در چنگم

اگر دنیا مرا چندی برقصاند ملالی نیست
که من گریانده‌ام یک عمر دنیا را به آهنگم

به خاطر بسپریدم دشمنان! چون نام من عشق است
فراموشم کنید ای دوستان! من مایۀ ننگم

“مرا چشمان دل سنگی به خاک تیره بنشانید”
همین یک جمله را با سرمه بنویسید بر سنگم

نوشته شده در جمعه 13 آبان 1386برچسب:,ساعت 11:50 AM توسط نازی| |

             آقا

                من اصلِ انتظار تو را برده ام زِ یاد 

                  با انتظارهای فراوانم از شما ...

جملات زیبا گیله مرد

نوشته شده در دو شنبه 9 آبان 1386برچسب:,ساعت 8:42 PM توسط نازی| |

 
 
 

 

 

 

روزی همه فضابل و تباهی ها دور هم جمع شدند خسته تر و کسل تر از همیشه.

 
ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت: بیایید یک بازی بکنیم؛.
مثلا" قایم باشک؛ همه از این پیشنهاد شاد شدند
 
دیوانگی فورا" فریاد زد من چشم می گذارم من چشم می گذارم.
و از آنجایی که هیچ کس نمی خواست به دنبال دیوانگی برود همه قبول کردند او چشم بگذارد و به دنبال آنها بگردد.
 
دیوانگی جلوی درختی رفت و چشمهایش را بست و شروع کرد به  شمردن ....یک...دو...سه...چهار...
 
همه رفتند تا جایی پنهان شوند؛
 
لطافت خود را به شاخ ماه آویزان کرد؛
 
خیانت داخل انبوهی از زباله پنهان شد؛
 
اصالت در میان ابرها مخفی گشت؛
 
هوس به مرکز زمین رفت؛
 
دروغ گفت زیر سنگی می روم اما به ته دریا رفت؛
 
طمع داخل کیسه ای که دوخته بود مخفی شد.
 
و دیوانگی مشغول شمردن بود. هفتاد و نه...هشتاد...هشتاد و یک...
 
همه پنهان شده بودند به جز عشق که همواره مردد بود و نمیتوانست تصمیم بگیرد. و جای تعجب هم نیست چون همه می دانیم پنهان کردن عشق مشکل است.
 
در همین حال دیوانگی به پایان شمارش می رسید.
نود و ینج ...نود و شش...نود و هفت... هنگامیکه دیوانگی به صد رسید, عشق پرید و در بوته گل رز پنهان شد.
 
دیوانگی فریاد زد دارم میام دارم میام.
 
اولین کسی را که پیدا کرد تنبلی بود؛ زیراتنبلی، تنبلی اش آمده بود جایی پنهان شود و لطافت را یافت که به شاخ ماه آویزان بود.
 
دروغ ته چاه؛ هوس در مرکز زمین؛ یکی یکی همه را پیدا کرد جز عشق.
 
او از یافتن عشق ناامید شده بود.
 
حسادت در گوشهایش زمزمه کرد؛ تو فقط باید عشق را پیدا کنی و او پشت بوته گل رز است.
 
دیوانگی شاخه چنگک مانندی را از درخت کند و با شدت و هیجان زیاد ان را در بوته گل رز فرو کرد. و دوباره، تا با صدای ناله ای متوقف شد .
 
عشق از پشت بوته بیرون آمد با دستهایش   صورت خود را پوشانده بود و از میان انگشتانش قطرات خون بیرون می زد.
شاخه ها به چشمان عشق فرو رفته بودند و او نمی توانست جایی را ببیند.
او کور شده بود.
 
دیوانگی گفت « من چه کردم؛ من چه کردم؛ چگونه می تواتم تو را درمان کنم.»
 
عشق یاسخ داد: تو نمی توانی مرا درمان کنی، اما اگر می خواهی کاری بکنی؛ راهنمای من شو.»
 
و اینگونه شد که از آن روز به بعد عشق کور است و دیوانگی همواره در کنار اوست.
 

نوشته شده در چهار شنبه 22 تير 1386برچسب:عشق,دیوانگی,لطافت,ساعت 1:56 PM توسط نازی| |

آسمان سر شار از ستاره واحساس بود

دل من آبی و بی تاب بود

آسمان من حالا دور از من

آسمان بی ستاره تو این روزای دوری چه میکنه ؟؟؟

حتی خودش هم چیزی نمیدونه ...

من هم نمیدونم.....

نوشته شده در شنبه 11 تير 1386برچسب:,ساعت 2:9 PM توسط نازی| |

  

غصه نخور . . . !
خدای ما هم بزرگ است
بزرگ بزرگ . . .
ببین هنوز دست هایمان
عطر سیب می دهند . . . ! 
  

 

 

 

 

 راستی 
آرزوی یک شکوفه ی سیب چه میتواند باشد؟
جز اینکه،
روی یک درخت سیب،
در بهشت برین،
عشق را آغاز کند . . .

 

 
 

 

نوشته شده در شنبه 11 تير 1386برچسب:,ساعت 1:21 PM توسط نازی| |

 

صبح ماجرای ساده ایست . . .

گنجشک ها بیخود شلوغش می کنند . . .

نوشته شده در شنبه 11 تير 1386برچسب:,ساعت 1:16 PM توسط نازی| |

 


 

 

 

 

گفتند ستاره را نمی توان چید

 

 

و آنان که باور کردند

 

 

 برای چیدن ستاره  حتی دستی دراز نکردند

 

 

 اما باور کن

 

 

که من به سوی زیباترین و دورترین ستاره دست دراز کردم

 

 

 و هر چند دستانم تهی ماند ...

 

 

 اما چشمانم لبریز ستاره شد ...

 

 

 

 

نوشته شده در شنبه 11 تير 1386برچسب:,ساعت 12:59 AM توسط نازی| |

چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها

چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها

کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد

و او هنوز شکوفاست بین آدمها

کسی به نیت دل ها دعا نمی خواند

غروب زمزمه پیداست بین آدمها

چه می شود همه از جنس آسمان باشیم

طلوع عشق چه زیباست بین آدمها

تمام پنجره ها بی قرار بارانند

چه قدر خشکی و صحراست بین آدمها

به خاطر تو سرودم چرا که تنها تو

دلت به وسعت دریاست بین آدمها
نوشته شده در دو شنبه 6 تير 1386برچسب:,ساعت 6:42 PM توسط نازی| |

 اون تو نیستی نه نمیشه باورم

فکر کردن در مورد عشق، صحبت کردن در مورد عشق و آرزو کردن عشق معمولا ساده است

ولی‌ تشخیص دادن عشق همیشه ساده نیست حتی زمانی که آن را در دست داریم.

 
 
 
زندگی همهمه ی مبهمی از رد شدن خاطره هاست،
هر کجا خندیدیم زندگانی آنجاست
آنکس که از اول می داند کجا می رو د.
خیلی دور نخواهد رفت.
 
!

 

 

 

نوشته شده در یک شنبه 8 خرداد 1386برچسب:,ساعت 12:14 AM توسط نازی| |

دل‌ من محکمه ایست

           که به من می‌گوید:

                   همه را دوست بدار،

                              به همه خوبی‌ کن،

و اگر بد دیدی،

              دل‌ به دریای محبت بزن و بخشش کن

 

 گالری عکس نایت اسکین,نایت گالری,عکس عاشقانه,ولنتاین,کارت پستال عاشقانه,عکس های هنری,عکس زیبا,دخترانه,پسرانه,عکس طبیعت

نوشته شده در چهار شنبه 21 ارديبهشت 1386برچسب:,ساعت 12:15 AM توسط نازی| |

کوتاهترین فاصله برای دوست داشتن

 یک لبخند است .... میخندی یا بخندم؟

 

نوشته شده در چهار شنبه 21 ارديبهشت 1386برچسب:,ساعت 12:10 AM توسط نازی| |

آدمهای شاد همیشه خنده رو لبشونه...



http://winterhouse.com/blog/smiley.356.jpg

شادی هاشونو با هم تقسیم می کنن...

http://hondacolumbiasc.com/wp-content/uploads/2010/06/happy-people.bmp
حتی تو محل کار با هر پست و مقامی که دارن...
http://newsaleseconomy.com/wp-content/uploads/2009/03/people.jpg


عاشق های طبیعتن و کسانی هستن که همیشه بهترین تفریحشون طبیعته اونهم با دوستان...

http://www.brightlightcoach.com/images/jumpforjoy.jpg

شادی بهترین لحظه ی زندگیه...دو نفر می تونن بهترین لحظه های رابطشون

و با شادی بگذرونن...حس خوب با هم بودن با لحظه های شاد و فراموش نشدنی

http://www.newadventuregroup.com/wp-content/uploads/2009/11/happy-people-jumping.jpg

همیشه و همه جا...دور از هر تنش و نگرانی...شاد و با نشاط

http://www.lyckobloggen.se/wp-content/uploads/2010/07/Main_HappyPeople-778711.jpg

همه جا شادی خوبه...هر رنگ و ملیتی که داشته باشیم...متعلق به هر طبقه و قشری  که باشیم


http://www.costeppinoutforkids.org/kids/images/happy_kids.jpg

آدمها همیشه طرفدار شادی و خنده هستن حتی اگر تو بدترین شرایط باشن...

http://www.uia.no/var/au/storage/images/media/portaler/om_hia/bilder/organisasjonen/oekonomi_og_samfunnsfag_bilder/indonesia_studietur_2007/day_by_day/flores/flores_gr_2_happy_kids_210/300644-1-nor-NO/flores_gr_2_happy_kids_210_large.jpg


یا بهترین شرایط و امکانات...

http://www.granvillelibrary.org/files/image/happy_kids.jpg

به هر رنگ و شکلی که باشن...


http://blog.syracuse.com/photographers/2008/06/large_kids%20fence.jpg


با هر جنسیت و قومیتی...

http://www.worldconcern.org/images/happy-kids.jpg


و هر نوع تفریح و امکاناتی...هیچ فرق نمی کنه...

شادی باید لذت بخش باشه به هر صورتی که ممکنه...

http://www.saintandrewschurch.net/images/kids_Happy.jpg

بچه ها دنیایی از شادی و نشاط هستن و امیدوارم همیشه نگران شادی و ناراحتی ها شون باشیم...

http://www.alphabetstreet.com.au/as/images/iStock_000006639322XSmall%5B1%5D.jpg

از شادی هاشون لذت ببریم و سعی کنیم همیشه بی دغدغه و شاد باشن...

تا بتونن آینده سازهای فردا باشن...آینده ای شاد و پر نشاط...



مهم نیست امکانات باشه یا نباشه باید شاد بود تا همه چیز فراهم بشه...
باشه امیدوار بود...
باید امید داشت...

نوشته شده در دو شنبه 19 ارديبهشت 1386برچسب:,ساعت 1:21 AM توسط نازی| |

http://img.parsfun.net/images/03164062286732752446.jpg

آینده جایی است که اتفاق‌ها خواهند افتاد. می‌شنوم که گریه می‌کنی، آینده جایی است که تو ممکن است موفق، شاد، پولدار، زیبا، مشهور، مشغول به کار، و غرق در بهترین‌ها شوی. اینها نقشه یا رویا یا چیزهای دیگر هستند، اما دوباره باید بگویم که زمان حال جایی است که تو واقعاً در آن هستی و رویایی هم در كار نیست !

 

 

این لحظه، همان زمانی است که از ابتدای زندگی تا به حال منتظر آن بوده ای

دختران و آینده پاک و پر از امید --- عکس زیبا از دو دختر کوچولو در یک مزرعه که به آسمان آبی نگاه می کنند - نگاهی به آینده ای که می تواند پاک و آبی و پر از امید باشد

این لحظه، همان زمانی است که بدون در نظر گرفتن هیچ چیزی باید قدر آن را بدانی. مشتاق بودن واقعاً شیرین‌ترین چیزهاست. داشتن رویا مانند برلیان می‌درخشد. قدر این لحظات را بدان و به هیچ‌کس هم درباره آن حرفی نزن و اجازه نده که دیگران درباره‌اش برایت اظهار عقیده کنند.

از زنده بودن خود لذت ببر و از اینکه قدرت و توانایی آرزو داشتن را داری، استفاده کن. نباید پا روی پا بیاندازی و نفس‌های عمیق بکشی، خوب است که هراز گاهی به خودت سری بزنی و بیاندیشی. شاکر باشی که زنده هستی و به زندگی‌ات نگاهی بیاندازی. نمی‌توانیم همه شادی‌های آینده را در آینده به دنبالش بگردیم.
 

من واقعی تو، همان من امروز توست

شادی 75 هزار دلار می ارزد !

من آینده هنوز به دنیا نیامده و ممکن است به دنیا هم نیاید. پس جوهر امروز من واقعی، قابل لمس و استوار است. رویاها عالی هستند، اما واقعیت هم در نوع خود فوق‌العاده است چون تحت هر شرایطی ملموس تر از رویاست.

سعی كنید به شكلی امروزتون رو ترسیم كنید، كه ادامه ی گامهای دیروزی باشه كه با آرزوها و خواست های آینده تون رنگ گرفته، رنگی كه هرگز نشانی از یكنواختی و سكون رو در خودش نخواهد داشت و از بین تمام رنگ های هستی، همواره خوشبختی و سعادت رو واضح تر و دلپذیرتر نمایان خواهد ساخت …

از آرزو داشتن و مشتاق بودن، لذت ببر

یعنی که فکر کنی اگر پولدارتر بودم، جوان‌تر، سالم‌تر، عاشق‌تر، وابستگی کمتر، کار بهتر، فرزندان بهتر، ماشین بهتر، لاغرتر، بلندتر، موی بیشتر، دندان‌های بهتر، لباس‌های بهتر داشتم … این لیست پایان ناپذیر است. اگر فقط این یا آن عوض می‌شد همه چیز کامل می‌شد. این‌طور نیست؟ در جواب باید بگویم که متاسفانه این‌طور نیست.

این‌جوری جوابی نمی‌گیری. وقتی که این و آن هم عوض شوند، چیز دیگری پیش می‌آید. برای مثال، وقتی ناگهان خود را بهتر و بهتر ببینی، تازه آن موقع به دنبال مثلا پول بیشتر خواهی بود. آن موقع است که دوباره به دنبال چیزهای جدید دیگر برای خوشحال شدن خواهی بود. در این لحظه زندگی کردن به این معنا نیست که مسئولیت‌ها و وظایف خود را کنار بگذاری، نه، اینطور نیست.

لاغرتر، بهتر، پولدارتر و بزرگ‌تر شدن را فراموش کنید. قدردان آنچه که هم اكنون دارید و همین الان از آن بهره مند هستید باشید. کلید خوشبختی در اینجاست. به اینکه فقط به آنچه که هستید راضی باشید، همیشه کافی نیست. اما اینها به جای خود با آنچه واقعاً هستید شاد باشید، زیرا که حقیقت محض همان است.

 

نوشته شده در دو شنبه 19 ارديبهشت 1386برچسب:,ساعت 1:8 AM توسط نازی| |

 

میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می كرد بهم چی گفت ؟

جایی كه میری مردمی داره كه می شكننت نكنه غصه بخوری من همه جا باهاتم .

 تو تنها نیستی

توكوله بارت عشق میزارم كه بگذری، قلب میزارم كه جا بدی،

اشك میدم كه همراهیت كنه، ومرگ كه بدونی برمیگردی پیشم

 

نوشته شده در چهار شنبه 7 ارديبهشت 1386برچسب:,ساعت 8:17 PM توسط نازی| |

 

عشق یک جوشش  است و پیوندی از سر نابینایی
دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال

عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است
دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج می گیرد

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند

عشق طوفانی و متلاطم است
دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار وسرشار از نجابت

عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی “فهمیدن و اندیشیدن “نیست
دوست داشتن، دراوج، از سر حد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین می کند و باخود به قله ی بلند اشراق می برد

عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد

عشق یک فریب بزرگ و قوی است
دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق

عشق در دریا غرق شدن است
دوست داشتن در دریا شنا کردن

عشق بینایی را می گیرد
دوست داشتن بینایی می دهد

عشق خشن است و شدید و ناپایدار
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار

عشق همواره با شک آلوده است
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر

از عشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر می شویم
از دوست داشتن هرچه بیشتر، تشنه تر

عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق می کشاند
دوست داشتن جاذبه ای در دوست ، که دوست را به دوست می برد

عشق تملک معشوق است
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست

عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد و می خواهد که همه ی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد، داشته باشند

در عشق رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که:”هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”

عشق معشوق را طعمه ی خویش می بیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور می گردد

دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است ، که از جنس این عالم نیست

دکتر علی شریعتی

تو قلب بیگانه را می شناسی ، که خود در سرزمین وجود بیگانه بودی

نوشته شده در چهار شنبه 7 ارديبهشت 1386برچسب:,ساعت 8:7 PM توسط نازی| |

 

 

دلبسته ی کفشهایم بودم.

کفش هایی که یادگار سال های نو جوانی ام بودند

دلم نمی آمد دورشان بیندازم .

هنوز همان ها را می پوشیدم

اما کفش ها تنگ بودند و پایم را می زدند

قدم از قدم اگر بر می داشتم

زخمی تازه نصیبم می شد


سعی می کردم کمتر راه بروم زیرا که رفتن دردناک بود.

 

xq3glasfqtrva2lfnnjj.jpg


================================


می نشستم و زانوهایم را بغل می گرفتم

و می گفتم:چقدر همه چیز دردناک است

چرا خانه ام کوچک است و شهرم ودنیایم

می نشستم و می گفتم :

زندگیم بوی ملالت می دهدوتکرار

 

v7ehnchoonqjr00m9mh.jpg

==============================

 می نشستم و می گفتم:

خوشبختی تنها یک دروغ قدیمی است

 می نشستم و به خاطر تنگی کفشهایم جایی نمیرفتم

قدم از قدم بر نمیداشتم .. می گفتم و می گفتم

  ..........

mhjn9ioaoxtg52brhzm.jpg
 

========================= 

 پارسایی از کنارم رد شد

  عجب !    پارسا پا برهنه بود و کفشی بر پا نداشت

مرا که دید لبخندی زد و گفت: خوشبختی دروغ نیست

اما شاید تو خوشبخت نشوی زیرا خوشبختی خطر کردن است

و زیباترین خطر..... از دست دادن

 

8pkga2hudplr7ns3pb9m.jpg
 

==============


تا تو به این کفش های تنگ آویخته ای ....

برایت دنیا کوچک است و زندگی ملال آور.

جرات کن و کفش تازه به پا کن.

شجاع باش و باور کن که بزرگتر شده ای

 

fl5f95j2t5i03n6osem.jpg
 

 

==============

 

رو به پارسا کردم ، پوزخندی زدم و گفتم

اگر راست می گویی پس خودت چرا کفش تازه

به پا نمی کنی تا پا برهنه نباشی؟

 

0hastf5ohjbdgpyubc2e.jpg
  

==============


پارسا فروتنانه خندید و پاسخ داد :

من مسافرم و تاوان هر سفرم کفشی بود

که هر بار که از سفر برگشتم تنگ شده بود و

پس هر بار دانستم که قدری بزرگتر شده ام

 

97suyq3x4iqcahc5zr7v.jpg
 

 

==============

 

هزاران جاده را پیمودم و هزارها پای افزار را دور انداختم

تا فهمیدم بزرگ شدن بهایی دارد که باید آن را پرداخت

 

8ovvuj8kspg2w4c28rgd.jpg
 

 


حالا دیگر هیچ کفشی اندازه ی من نیست

 

dcwrsyznft8by6l31wod.jpg
 

 

======

 

 8pyzny6ic5c772jocvnk.jpg

 

وسعت زندگی هرکس به اندازه ی وسعت اندیشه ی اوست

 

------------------ 

سر تا پای‌ خودم‌ را كه‌ خلاصه‌ می‌كنم،

می‌شوم‌ قد یك‌ كف‌ دست‌ خاك‌

كه‌ ممكن‌ بود یك‌ تكه‌ آجر باشد توی‌ دیوار یك‌ خانه

یا یك‌ قلوه‌ سنگ‌ روی‌ شانه‌ یك‌ كوه

یا مشتی‌ سنگ‌ریزه، ته‌ته‌ اقیانوس؛

یا حتی‌ خاك‌ یك‌ گلدان‌ باشد؛ خاك‌ همین‌ گلدان‌ پشت‌ پنجره

ek0bsrn7n8lrnuxjszx4.jpg
 

 یك‌ كف‌ دست‌ خاك‌ ممكن‌ است‌ هیچ‌ وقت

هیچ‌ اسمی‌ نداشته‌ باشد و تا همیشه، خاك‌ باقی‌ بماند،

فقط‌ خاك اما حالا یك‌ كف‌ دست‌ خاك‌ وجود دارد

كه‌ خدا به‌ او اجازه‌ داده‌ نفس‌ بكشد

ببیند، بشنود، بفهمد، جان‌ داشته‌ باشد.

 

lr9kivo4e7tbctu3kxn.jpg
 
 

یك‌ مشت‌ خاك‌ كه‌ اجازه‌ دارد عاشق‌ بشود،

انتخاب‌ كند، عوض‌ بشود، تغییر كند

m18ezrooey4iabrmtq6.jpg


وای، خدای‌ بزرگ! من‌ چقدر خوشبختم.

من‌ همان‌ خاك‌ انتخاب‌ شده‌ هستم

همان‌ خاكی‌ كه‌ با بقیه‌ خاك‌ها فرق‌ می‌كند

 

9ml9g4kkojm1lv55x33.jpg
 

 

من‌ آن‌ خاكی‌ هستم‌ كه‌ خدا از نفسش‌ در آن‌ دمیده

من‌ آن‌ خاك‌ قیمتی‌ام

6vvs7ogdxt7rs79ywn3g.jpg
 

که می خواهم تغییر کنم......... انتخاب‌ کنم

وای بر من اگر همین طور خاك‌ باقی‌ بمانم

zm6opl6yglxur8r1q67j.jpg
 


الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی, همدردی کنم..

بیش از آنکه مرا بفهمند, دیگران را درک کنم

پیش از آنکه دوستم بدارند, دوست بدارم

qn1k5whujn1im052xl1b.jpg

زیرا در عطا کردن است که می ستانیم

و در بخشیدن است که بخشیده می شویم

نوشته شده در سه شنبه 6 ارديبهشت 1386برچسب:,ساعت 10:31 AM توسط نازی| |


Power By: LoxBlog.Com